بدخوانی شعری از «نیما» که معنای آن را دگرگون کرد
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۵۳۲۳۳
یک پژوهشگر معتقد است، خوانش بد از شعر «خانهام ابری ست» نیما، باعث واژگون شدن معنا و محتوای شعر نیما شده است.
به گزارش ایران اکونومیست، شصت و سه سال میشود (۱۳ دیماه) که از خاموشی نیما یوشیج میگذرد. این تاریخ در منابع و حتی سنگ مزار این شاعر هم این تاریخ ثبت شده و شراگیم یوشیج هم در این باره میگوید: «عدد سیزده در خانواده ما واقعهزاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اخیرا عباس حمیدفر در مجله «نقد و بررسی کتاب تهران» در یادداشتی به «بدخوانی شعری از نیما یوشیج» پرداخته که به بهانه سالروز درگذشت این شاعر بازنشر میشود:
« خانه هم ابری ست
خانهام ابری ست
یکسره روی زمین ابری ست با آن»
نیما
از این واقعیت نمیتوان گریز داشت که زندهیاد نیما با تحول عظیم در شعر فارسی و بنیانگذاری شعر نو، که به روایتی شعر نیمایی نیز گفته میشود، در ماهیت امر خود انسانی دیگراندیش و آشنا به مسائل اجتماعی و جهانی بود.
در جایی میگوید: "خیلی دلم میخواهد آنچه را مینویسم یا میسرایم بیان دردهای جامعهام باشد". و در جای دیگر این بینش و حال و هوا را در بعدی جهانی گسترش میدهد و آن را در مصراعی از منظومه بلند "مرغ آمین" اینگونه میسراید:
"وزبان آنکه با درد کسان پیوند دارد باد گویا"!
این جاست که این حال و هوا را در اکثر شعرهای او همچون جریانی سیال به وضوح میبینیم. و اگر زمانی بخواهیم تحلیلی بر شعرهای او داشته باشیم اولین شرط لازمه بررسی و تأمل در آنها آشنایی و آگاهی از شرایط اجتماعی آن دوره و مقطع زمانی سرایش آن شعر خواهد بود. برای نمونه، اگر شعرهای "میتراود مهتاب"، "هست شب"، "دل فولادم"، "برف"، یا همین شعر "خانهام ابری ست" را با این معیار بسنجیم. به خوبی در مییابیم که علت سرایش هر یک از آنها وجود شرایط و تحولات خاص اجتماعی و سیاسی در جامعه آنروز بوده است. به قول خودش سعی داشته "درد کسان" را همچون جریان سیالی در اشعار خود روان ساخته یا به قولی به آن پیوند دهد.
اما از این مقوله که بگذریم، گاهی اوقات اتفاق میافتد که شعری بدون در نظر گرفتن موارد ذکر شده، وسیله صاحب نامی خوانده یا تفسیر میشود و خیلی زود به اعتبار آن نام آشنا، زبانزد خاص و عام میگردد. اما، هیهات، در اینجاست که اگر بخواهی برای تصحیح و نشان دادن مفهوم واقعی و مورد نظر شاعر اظهار نظری بکنی به راستی چه راه پرنشیب و فرازی را بایستی بپیمایی.
شعر "خانهام ابری ست" نیما یکی از این نمونههاست که به این درد مبتلا گشته. همانگونه که بیان شد، خوانش اشتباه این شعر توسط یکی از نام آشنایان سالیانی است با همان اشکال محتوایی بر سر زبانها افتاده و همچنان تکرار میشود.
جریان بدین قرار است:
در خوانش سطری از این شعر، رعایت نشدن کسرهای برای باران، آنچنان مفهوم شعر را با ادامه آن و ایجاد التقاط ناخواسته در هم آمیخته، که کل معنی و مفهوم شعر دگرگون یا بهتر بگوییم واژگون شده است. همانگونه که مطرح گردید، اگر به دقت و با در نظر گرفتن شرایط جامعه آن روز و خصوص آشنایی با بینش نیما این شعر را مورد بررسی قرار دهیم، در مییابیم که عموما استعارههای مورد استفاده نیما در اشعارش هر کدام دارای مفهومی خاص و بیانگر شرایطی خاص هستند. برای نمونه، نیما کلمه ابر و ابری بودن در این شعر را تنها و تنها برای ترسیم و بیان ترور و خفقان حاکم و شرایط اجتماعی آن مقطع زمانی معین مورد استفاده قرار داده است. پس این جاست که بایستی بپذیریم این توصیف مختص آن شرایط خاص بوده و تا پایان شعر همچنان پا برجا و حتی با بسط آن به سراسر زمین تعمیم مییابد:
خانهام ابریست
یکسره روی زمین ابریست با آن
از فراز گردنه خرد و خراب و مست
باد میپیچد
تشبیه ترور و خفقان به ابر و بادی که از سوی حاکمیت بر جامعه در گذر است و حتی آن را تا حد ویرانگی دنیا بسط میدهد. راه چارهای را طلب میکند. و درست در این جایت که شاعر چشم امید به روشنفکران و روشنگران جامعه میدوزد. اما طولی نمیکشد که ناامیدانه از این درگاه باز میگردد و به این واقعیت پی میبرد که تبلیغات رژیم آنها را به بیراهه کشانیده است:
و حواس من!
آی نی زن که تو را آوای نی بردهست دور از ره کجایی؟
این جاست که در ادامه و توصیف شرایط و برملا نمودن وضعیت، دل نگرانی خود را از ابرها هم پنهان نمیدارد. و اینطور اعلام میکند که حتی ابرها هم نازا و گرفتهاند و بارانی در موجودیت آنها نمیبیند:
خانهام ابریست
اما اَبرِ بارانش گرفتهست.
دقیقا همینجاست که آن بزرگان این بیت را بدون کسره لازم خواندهاند. بدین صورت "اما ابر بارانش گرفتهست" یعنی تمامی آن مفاهیم مورد نظر نیما با بارش باران نفی میشود. در حالی که نیما با این حال و هوا و گرفتگی ابر هیچ امیدی به باراش باران ندارد. و حتی روزهای آفتابی و روشن گذشته را در خیال خودم مجسم میدارد که از دست رفتهاند و حسرت آن روزها را میخورد:
من به روی آفتابم میبرم در ساحت دریا نظاره
و همه دنیا خراب و خرد از باد است
در ادامه باز همان "نیزن" و روشنگری را که نوای نی او را به بیراهه کشانیده است، توصیف میکند و چه بیپرده نمایان میسازد که هیچ الهام روشنیبخشی از آمدن باران و پیدایش روزنه امیدی نیست:
و به ره نی زن که دایم مینوازد نی
راه خود را دارد اندر پیش!!
(ظاهرا منظور نویسنده این نوشتار، خوانش کسانی چون «احمد شاملو» بوده است که به هر دلیل از یاد کردن نام پرهیز کرده است)
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: نیما یوشیج ، عباس حمیدفر
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: نیما یوشیج
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۵۳۲۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۷ چالش بزرگ که شما را سرسختتر از آدمهای معمولی میکند
هر آزمون دشوار سنگ محکی است که در نهایت شخصیت شما را شکل میدهد و تابآوری و مقاومتتان را تقویت میکند. چالشهای زندگی همان نقاطی هستند که سرسخت بودن ذهنی ما را شکل میدهند و اگر از این ۷ طوفان زندگی عبور کرده باشید پس قویتر از چیزی هستید که خودتان فکرش را میکنید.
به یاد داشته باشید که سرسختی ذهنی به معنای مصون ماندن در برابر سختیها نیست بلکه موضوع نحوه پاسخگویی شما به آنهاست. سرسختی ذهنی به معنای روبهرو شدن با ناملایمات، درس گرفتن از تجربیات و قویتر و مقاومتر شدن است.
۱. پذیرش عدم قطعیت
پیچ و خمهای زندگی میتواند حتی مستحکمترین کشتیها را از مسیر خود خارج کند. با این حال اگر شما با تسلط و ثابتقدم از این بلاتکلیفی عبور کرده باشید، در واقع به تابآوری خود عینیت بخشیدهاید.
پذیرش تردیدها یا عدم قطعیتها یک شیرینکاری جسورانه نیست. بلکه تصدیق جزر و مدهای همواره در حال تغییر زندگی و یافتن آرامش در دل هرج و مرج است.
به آن لحظاتی فکر کنید که مسیر پیشرویتان پوشیده در غبار بود. آیا لنگیدید یا با شجاعت و اعتقاد پیش رفتید؟
به خاطر داشته باشید که تابآوری به معنای فرار از طوفان نیست. بلکه به معنی بالا بردن بادبانها و پیمایش مسیر است. با هر موجی که فتح میکنید قویتر ظاهر میشوید.
۲. پذیرش شکست
شکست، آن اهریمن مخوف، ما را به زمین میاندازد و تردیدها را در گوشمان زمزمه میکند. اما پیچیدگی داستان اینجاست: نحوه برخاستن دوباره شما چیزی است که پولادین بودن ذهن و درون شما را آشکار میکند.
شکست نه یک بنبست، بلکه سکوی پرتابی برای رشد است. بنابراین، اگر به جای غرق شدن در ناامیدی، غبار را کنار زدید، درس گرفتید و به جلو رفتید، آفرین بر شما!
۳. تنها قدم زدن
تنها قدم زدن به این معنی است که باید به نیروی درونی، خرد و انعطافپذیری خود تکیه کنید. این به این معنی است که مجبور شدهاید با زمختی زندگی روبهرو شوید بدون اینکه کسی از شدت ضربات کم کند یا بار آن را با کسی تقسیم کنید.
این موضوع ربطی به انزوا یا تنهایی ندارد. بلکه قضیه پذیرش و درک این موضوع است که ماجراجویی ما در این جهان عمیقاً شخصی است.
۴. زیستن در حال
در طوفان برنامهها و جاهطلبیهای ما، به راحتی میتوان زیبایی عمیق لحظه حال را نادیده گرفت. اما کسانی که یاد گرفتهاند اینجا و اکنون را گرامی بدارند، استقامت ذهنی منحصر به فردی از خود نشان میدهند.
ذهنآگاهی ما را دعوت میکند تا به طور کامل در هر لحظه زندگی کنیم و از چنگال پشیمانیهای گذشته و عدم قطعیتهای آینده رها شویم. اگر این تمرین را بپذیرید، بهویژه در طول آزمونهای زندگی قدرت درونی قابل توجه خود را نشان میدهید.
۵. رها کردن نفسانیت و منیت
همه ما نفْس داریم؛ بخشی از ما که به دنبال شناختهشدن، اعتبار و برتری است. این بخشی از طبیعت انسان است. و توانایی رها کردن منیت، سطحی از قدرت ذهنی را نشان میدهد که حقیقتاً قابل ستایش است.
اگر توانستهاید نفس خود را کنار بگذارید، انتقاد را بپذیرید و از آن درس بگیرید، اشتباه خود را بپذیرید و موفقیتهای دیگران را به اندازه موفقیت خود تحسین کنید، درنتیجه نوعی از سرسختی ذهنی خود را نشان میدهید که نادر است.
۶. یافتن آرامش در تنهایی
برای بسیاری از افراد فکر تنهایی ترسی را برمیانگیزد که مترادف تنهایی است. با این حال اگر آرامش خود را در تنهایی کشف کردهاید درواقع عمق تابآوری ذهنتان را آشکار میکنید.
اگر تنهایی را نه بهعنوان خلأ انزوا، بلکه بهعنوان پناهگاهی برای تکامل شخصی پذیرفتهاید، پس شما نمونه فردی هستید که استقامت ذهنیاش ستودنی است. زیرا در سکون، ما اغلب عمیقترین حقایق خود را کشف میکنیم.
۷. رها کردن کنترل
رها کردن به معنای تسلیم شدن نیست. بلکه به اعتماد به جریان طبیعی زندگی و گشودن آغوش خود به روی فرصتهای جدید اشاره دارد.
برخلاف تصور رایج، قدرت مترادف با حفظ کنترل سفت و سخت جنبههای مختلف زندگی نیست. اگر هنر تسلیم شدن در برابر جریان زندگی را بپذیرید، سطح قابلتوجهی از تابآوری ذهنی خود را به نمایش میگذارید.
منبع: روزیاتو
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی